هدیه ایی از اسمان

این روزها

این روزها خیلی عجیب شدم...منطقم میگه چه کاری کنم ولی من مثل یه بچه لجباز رو خلاف اون پافشاری میکنم .. فقط دارم فکر میکنم و فکر ....... به گذشته ایی که میتونست بهتر بگذره .. به منی که میتونست بهتر تصمیم بگیره و عمل کنه .....اره ..حس بدیه این حس پشیمونی !!! امیدوارم هنوز دیر نشده باشه ...میشه همین لحظه اغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت ...... رو یه سری تصمیم هام مردد شدم و باید به قطعیت برسم که انجام بشه ...دوست ندارم هیچ کارم بدون فکر  و اطمینان کامل انجام بشه ... پ ن : از زیارت امام رضا برگشتم ... و با اینکه میدونم خیلی بنده خوبی نیستم اما امیدوارم خدا به  خواسته ایی که مربوط به خودمم نمیشه  جواب بده و خوشحالی اون یه نفر ...
8 مرداد 1393
1